هدف از پروژه حاضر، افزایش مشارکت شهروندان در طرح تخفیفی عوارض شهرسازی از طریق ارسال پیامهای طراحیشده مبتنی بر اصول علوم رفتاری بود. این پروژه که به سفارش معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران انجام شده، تلاش نموده تا ضمن بهرهگیری از رویکرد سیاستگذاری مبتنی بر علوم رفتاری و اجرای مداخلات کمهزینه، اثربخش و قابل ارزیابی، الگویی نوآورانه در تعامل با شهروندان ارائه دهد.
در سراسر جهان، دولتها و نهادهای حاکمیتی برنامهها و خدمات متعددی را در حوزههای گوناگون برای حمایت از شهروندان طراحی و اجرا میکنند. با این حال در بسیاری از موارد، میزان مشارکت عمومی و بهرهبرداری از این خدمات کمتر از سطح مورد انتظار طراحان برنامهها است. اگرچه ابزارهایی نظیر تبلیغات و اطلاعرسانی میتوانند آگاهی شهروندان را افزایش دهند، اما این اقدامات بهتنهایی برای تغییر رفتار و تشویق افراد به استفاده از خدمات دولتی کافی نیستند. تجارب پژوهشی نشان دادهاند که صرف اطلاعرسانی، بهویژه در زمینه تصمیمگیری و رفتار انسانی، تضمینی برای اقدام افراد نیست، بلکه بایستی با شناخت عمیقتر از موانع، انگیزهها و عوامل موثر بر رفتار، مداخلاتی هدفمند و اثربخش طراحی نمود.
یکی از مداخلات موفق و متداول در سطح جهانی، ارسال پیامهای طراحی شده مبتنی بر اصول علوم رفتاری به مخاطبان بالقوه خدمات عمومی است و مطالعات متعددی کارآمدی این شیوه را در افزایش مشارکت و بهرهبرداری از خدمات عمومی تایید کردهاند.
پروژه حاضر به درخواست معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران و با همکاری اداره کل تدوین، نظارت و صدور پروانه و همچنین سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری تهران، با هدف افزایش مشارکت شهروندان در طرح «خوشحسابی عوارض شهرسازی» انجام گرفته است. این پروژه در دو بخش اصلی طراحی و پیادهسازی شد: 1) اجرای طرح آزمایشی کنترلشده تصادفی و 2) اجرای اصلی و در مقیاس وسیع مداخله آزمایشی.
هدف اصلی این پروژه، افزایش مشارکت شهروندان در طرح از طریق سه تغییر رفتاری مشخص بود: افزایش آگاهی از طرح، افزایش ثبتنام در طرح، و افزایش پیمودن مسیر دریافت پروانه شهرسازی تا مرحله پایانی. برخلاف روشهای مرسوم تبلیغاتی که اغلب پرهزینه، غیرقابل سنجش و بعضا فاقد اثربخشی مستند هستند، این پروژه تلاش کرد با بهرهگیری از رویکرد سیاستگذاری مبتنی بر علوم رفتاری و اجرای مداخلات کمهزینه، اثربخش و قابل ارزیابی، الگویی نوآورانه در تعامل با شهروندان ارائه دهد. همچنین باتوجه به ویژگیهای متفاوت مخاطبان طرح، در این پروژه مخاطبان طرح 5 دسته شدند و برای گروههای مختلف ایشان، پیامهایی متفاوت تدوین شد.
اگرچه برخی چالشها و ناهماهنگیهای اداری و دیوانسالارانه مجموعه مانع از بهرهبرداری کامل از ظرفیت این مطالعه شد، اما این تجربه میتواند زمینهساز تحولی بزرگ در رویکرد سیاستگذاری شهری باشد. با توجه به تجربیات موفق بینالمللی در استفاده از بینشهای رفتاری در مدیریت شهری، میتوان از این نوع مداخلات برای بهبود پرداخت عوارض و افزایش استفاده از سایر خدمات شهرداری بهره گرفت.